نوشته های تازه

ده ” دهه فجر”

قشنگترین خاطرات دوران  بچگی مان روزهایی رقم می خورد که مدرسه ها تعطیل می شد. چه قدر حال می داد که سه شنبه ها تعطیل می بود و چهارشنبه را بین التعطیلی و در کنارش پنج شنبه و جمعه هم که معطل بود و کل هفته نسخه اش پیچیده می شد. بچه که بودیم برای […]

اشتراک گذاری
21 بهمن 1394

قشنگترین خاطرات دوران  بچگی مان روزهایی رقم می خورد که مدرسه ها تعطیل می شد. چه قدر حال می داد که سه شنبه ها تعطیل می بود و چهارشنبه را بین التعطیلی و در کنارش پنج شنبه و جمعه هم که معطل بود و کل هفته نسخه اش پیچیده می شد. بچه که بودیم برای رسیدن همچین روزهایی بی صبرانه انتظار می کشیدیم.

تعطیلات ۲۲ بهمن و ایام ا… دهه فجر را به خاطر آن دوست داشتیم که تعطیلاتش بسیار بود و می شد در آن روزهای سرد زمستان کنار چراغ های علاء الدین نفتی نشست و انار آبلمبو کرد و به ریش کسانی که مدرسه هایشان تعطیل نیست قاه قاه خندید.

خاطرات بازی در آن هوای سرد و بارانی زیر آزین بندی های دهه فجر با نغمه های انقلابی آنقدر گرما بخش بود که سرما را فراموش می کردیم. ساختن و اجرای نمایش های دوران بچگی در مدرسه به واسطه رسیدن دهه فجر همیشه لبخند برلبانمان می آفرید، آنگاه که شاه و گدایی می ساختیم و آخرش هم چند تخم مرغ محلی در سر و صورت یکدیگر می شکاندیم و به هر نحوی که بود خنده آفرین می شدیم.

ما دهه هفتادی ها به اندازه متولیان انقلاب شاهد حال و هوای آن روزها نبودیم، اما هرچه که بود بیشتر از این نسل حال و هوای آن روزها را حس کردیم. جنگ ایرانیان در آن روزها با شیاطین بزرگ غرب در دوران ما با اعلام برائت و تظاهرات در کوچه خیابان ها ادامه پیدا می کرد، اما این روزها نه چراغ علاء الدین هست و نه شوری مانند آن روزها.

کجایی عالم بچگی؟! که ببینی بچه های این دوره زمانه شب ها تا سحر آنلاین هستند و ما در آن دوران برای یک شمشیر پلاستیکی سه ماه گریه میکردیم، وقتی هم که میخریدند با همان خودمان را کتک میزدند. شیرینی خاطرات بچه های امروزی به شیرینی دوران ما نیست،شاید جای محبت خلی است!حال هرچه که میخواهد علم پیشرفت کند!

دلم تنگ است برای بچگی های خودم…برای روستای خودم و برای شور و هیجان آن ده “دهه فجری” که گذشت…!

سجاد عابدی

14 پاسخ به “ده ” دهه فجر””

  1. صدای بیصدا گفت:

    به یاد دیروزهایی که امدند ورفتند ومامنتظر فردایی بهترشدیم حال انکه ان دیروزهای رفته همان فرداهایی بودندکه همیشه منتظرشان بودیم متن بسیارزیبایی بودسجاد ومرا به یادروزهایی انداخت که دوتایی مشغول بازی های به ظاهرساده اما جالب بودیم

  2. s.h گفت:

    افرین ..قشنگ بود

  3. ر.رستمی74 گفت:

    واقعا زیبا بود…یک لحظه خاطرات ان روزا جلوی چشمام تداعی شد…

  4. B.M.010 گفت:

    چقد زیبا بود کودکی هایمان

    عالی بود آقا سجاد
    عالی

  5. بارون ولات گفت:

    عالی بووووود
    یاد اونروزا بخیر

  6. اامید گفت:

    خوب بود افرین

  7. Hajipoooour گفت:

    ??عالی بود اغا پسر??دقیقا ماهم دلمون برا اون موقع ها تنگ شده??

  8. سروش گفت:

    طیب الله اجورکم
    سبح کم الله خیرا

  9. صیادی گفت:

    احسنت عالی بود جناب عابدی

  10. shayan گفت:

    بسیار عالی بود.واقعا که اینچنین هست.

  11. هم سن خودت گفت:

    حالا خوعه خوتم سنی وت نگذشته ها…ولی قشنگ گفتیه…دست مریزا

  12. ttk2 گفت:

    چه زود گذشت!!!!!

    عالی بود مطلبتون

  13. عبدویی گفت:

    احسنت آقای عابدی با این متن فوق العادتون،،،، عالی

  14. کاووس گفت:

    احسنت بر آقای عابدی حقا که حرف دلم را زدی درود بر شما موفق باشی.

    اجرای برنامه کمدی توسط فتح الله رستمی به زبان افغانی هیچ وقت فراموش نمیکنم . شیرینی خاصی داشت .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *